دیالوگ های ماندگار- شماره دو - پاییز

ساخت وبلاگ

 
خرمن گیسوی دلبر:

دلتنگم

غبار روی خرمالو های باغ پیر بابا :


منم دلتنگ روزای بی دغدغه ام
اما خب دلبر جان رسم آدمیزاد همینه؛همیشه ترجیحش با لحظه ست
هر لحظه رو به لحظه ی قبل ترجیح میده و در نهایت سر برمیگردونه به عقب و دلتنگ میشه
دلتنگ چیزایی که پیش تر ازشون رد شده


خرمن گیسوی دلبر:

اما همیشه که آدم دلتنگ نیست

غبار روی خرمالو های باغ پیر بابا :

چون مسیر همیشه نجات بخش بوده
همیشه آدم تو مسیر تونسته با تمام درد و رنج هاش زیست کنه
مسیر لبریز از تنوع لحظه هاست
 

شب بخیر آقای نویسنده...
ما را در سایت شب بخیر آقای نویسنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezepanjomo بازدید : 47 تاريخ : شنبه 20 دی 1399 ساعت: 20:25